عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
lk | 1 | 48 | sahan |
به سایت دو عاشق
تنهايی من، همان انتظارم است
و انتظارم،
همان عشق!
و عشق تنها بهانه ی بودنم!
پس بی بهانه ام نکن!
(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
فروغ چه زیبا میگفت :
اگر یاد کسی هستیم این هنـر اوست ، نه هنـر ما ...!
چقـدر زیبـاست کسـی را دوسـ♥ــت بـداریـم
نـه برای نیــاز ...
نـه از روی اجبــار ...
و نـه از روی تنها یـی ...
فقـط بـرای اینـکه ارزشـش را دارد ♥
آشپزی ام خوب نیست ؛ اشک پشت پا بریزم برایت ؟
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا به توانی گریه کنی…
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی…
مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی…
یه پیر زن و یه پیر مردتو یه خونه زندگی میکردن
پیره زنه موقع خواب خروپف میکرده و نمیذاشته پیر مرد بخوابه و
پیرمرد تا صبح بیدار میمونده وقتی ام که پیره زنه بیدار میشد بش میگفته که خروپف میکنی
پیر زن قبول نمیکرده و میگفت من خروپف نمیکنم. پیر مرد برای این که ثابت کنه پیر زن خروپف میکنه یه شب
صدای خروپف پیرزنه رو ضبط میکنه که وقتی پیرزن بیدارشد بش نشون بده. همون شب دیگه پیرزن از خوب پا نمیشه
تا پیر مرد صداشو نشون بده و همون صدای خروپف ضبط شده از پیرزن تا چند سال برای پیر مرد حکم لالایی رو داشته و شبا تا اون صدای خروپف رو گوش نمیداد خوابش نمی برد و عشق یعنی این........
عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک عشق ليلي و
قمار من مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
عــــــــــشــــــــــق
ღ عشـــــــــــــــــــــــــق ღ
زیباســــــــــت .
♥ زهرا♥
گریه ام میگیرد ...
وقتی میبینم کسی که روزی تمام دنیای
من بود..
حالا منت دیگیری را میکشد
محتاج درک شدن نیستم
فقط دردم می اید وقتی
خر فرض می شوم
همیشه بهت می گفتم دلم می خواد
خوشحالت کنم
چه کنم که حلا دلیل خوشحالیت
نبودنه منه
دل اگر بستی محکم نبند !
مراقب باش گره کور نزنی
اون می رود وتو می مانی ویک گره کور...
از روی کینه نیست اگر خنجر ..
به سینه ات می زنند
این مردمان تنها به شرظ چاقو دل
دل می برند
گفتم فراموشت می کنم گفت نمی تونی...
رفت بعد از یه مدت برگشت ،
گفت دیدی نمیتونی
گفتم شما..؟
به بعضیها باید گفت عزیزم
شما روی پاهات نمی تونی وایسی
چه برسه به حرفات
حرفی نیست
فقط مینویسم رفت
ان احساسی که تو را دوست میداشت
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست پای
من نباشد
دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت
همیشگی زمین خوردم ...
همیشه بهم میگفت زندگیمی ...
وقتی داشت می رفت گفتم ...
مگه زندگیت نبود ؟
جواب داد ادم واسه رسیدن به عشقش باید
از زندگیش بگذره....
جا گذاشته ام دلی
هر که یافت
مژدگانی اش تمام زندگی ام
لباس هایم که تنگ میشد
می بخشیدم به این و ان
ولی دل تنگم را حالا
چه کسی می خواهد...
من نبودنت را خواندم و تمرین...
کردم قرارنبود .نبودنت را امتحان بگیری...
هنوز مثل بچگیا مون هر کی بیشتر
بامون بازی کنه بیشتر دوسش داریم
هر روز…
این عشق یکطرفه را طی میکنم…
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار
… نترس…! جریمه اش با من!
درکــــــــــــش”به”دردم”نرســــــــــــــــید…!!دردم ایــــــــــــــن بـــــــــــــــــــود…
“درکــــــــــــش”به”دردم”نرســــــــــــــــید…!!!
ه وقت به سرت نزند! که شعرهایم را بتکانی
… چرا که رسوا خواهم شــــــــــــد…! و همه
خواهند دید!! لحظه لحظه تــــــو را در میان واژه هایم!!!…
شعرهایم را میخوانی… و میگویی روان پریش شده ام ! پیچیده است …
قبول … اما من فقط چشمهای تو را مینویسم … تو ساده تر نگاه کن …
تو هم شده ای انقلاب زندگی من….
حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده…
قبل از ” تــو ” …. بعد از ” تـــو ” ….
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !
و بعــد سیـل ِ
اشـک هـایـم “تـــــــــــو”
را بـا خـود ببــرد و بـاز
من بمانم و تنهــــــایی …!!!
شک کرده بـودم کسی بین ماست ! حالا یقین دارم
“مـن” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!
هی لعنتی اون طوریم که تو فکر می کنی نیست!
شاید عاشقت بودم روزی…
ولی ببین بی تو هم زنده ام… زندگی می کنم…
فقط گاهی در این میان یادت زهر می کند به کامم زندگی را…
همین
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده
نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ،
بازآ کردهای عهد که بازآیی
و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی،
بازآ رفتی و باز نمیآیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی،
بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
قاضی روی میز خم شد: خب دخترم؛ دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟
دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد.
چشم گرداند چند لحظه به زن و مرد خیره ماند. قاضی
از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه
دادگاه را ترک کنند. دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال
کرد تا در بسته شد. قاضی از جا
بلند شد. رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟! دخترک
آه کشید: گیج شدم. قاضی خم شد و
همان طور که موی اورا نوازش می کرد، پرسید: چرا؟
دخترک رو به او کرد: آخه سارا میگه
خودمو نصف کنم. یه نصفه رو بدم به پدر نصفه ی
دیگرو به مادر. این طوری هیچ کدوم تنها نمی مونن. مگه نه؟
بچـــه کـــه بـــاشی … از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم … مــی تــواننــد بـــه
روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ، بـــزرگ کـــه مــی شـــوی …
از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ !